بیچاره نسلی که با این پرسپولیس عاشق میشود 1- سرانجام قصه حمید استیلی در پرسپولیس به سر رسید و تحمل تحقیر تاریخی پذیرفتن شکستی سنگین برابر استقلال، پیمانه کوچک حضور او در جمع سرخپوشان را پر کرد. او دیشب در شرایطی بلافاصله بعد از باخت به استقلال از سمت خودش کنارهگیری کرد که به نظر میرسد برای اتخاذ این تصمیم، خیلی و شاید خیلی بیشتر از خیلی تاخیر داشته است. استیلی دیر کرد و قیمت سنگینی هم بابت این تعلل نابخشودنیاش پرداخت. او در این قمار سوزناک، همه چیزش را باخت؛ از اعتبار و حسن شهرتی که زلفش به زلف «گل قرن» گره خورده بود تا تعصبی که میگفتند به پرسپولیس دارد و حالا میگویند از اول هم نداشته است! حمید استیلی 10 سال پشت خط پرسپولیس ماند تا فقط پنج ماه در این تیم سرمربیگری کند و بدتر از این، آنکه حالا از دل این همکاری کوتاهمدت، تنها انبوهی از تلخکامیهای فراموشناشدنی برجای مانده است؛ از چوب حراج خوردن به رفاقتهای قدیمی یک مرد، تا به ویرانه تبدیل شدن رزومه مربی جوانی که تازه در آغاز راه است. این همه، تاوان یک انتخاب اشتباه و اصرار بر آن انتخاب اشتباه بود، اما مشکل بزرگتر این است که تقاص این خطای مرگبار را فقط حمید استیلی پس نداد. پیشتر و بیشتر از او، این نام بزرگ پرسپولیس بود که هزینه ندانمکاریهای آقایان را پرداخت؛ بهایی سنگین و ننگین که آخرینش، زانوزدنی چنین عاجزانه بود در برابر دشمنی دیرینه، در آدینهای سرد و سیاه. امروز با خودت نمیگویی کاش هرگز نمیآمدی حمید خان؟!
2 - مشکل پرسپولیس حل نشد؛ نه با جایگزینی مدیری غیرمتخصص با مدیری غیرمتخصصتر، نه با نصب دوربینهای مداربسته برای شناسایی هواداران به اصطلاح خاطی و معترض، نه با شش سکه طلا پاداش دادن بابت تساوی خانگی با سپاهان، نه با حراج پژو پارس و نه حتی با کد ملی خواستن از معدود هوادارانی که هنوز عشقشان را به رنگ سرخ، کتمان نمیکنند. مشکل پرسپولیس حل نشد، چون زندگی «قانون» دارد و همین مقررات، تصریح میکنند نمیتوان علی پروین را از فراموشخانه تاریخ بیرون کشید و زمام کار را دوباره به اویی سپرد که باشگاه هزینهای به اندازه سالها خفت و خواری پرداخته بود تا روزی خود وی از پرسپولیس کنار برود، نمیتوان کریم باقری را بیهوده به تیم بازگرداند و با تاسیس سمت ناگهانی «تمرینکننده»، مجموعه را از بحران خارج کرد و نمیتوان هنوز بر ابقای سرپرستی پافشاری کرد که یادش میرود لیست اخطاریهای مرحله قبل مسابقات حذفی را مرور کند و به همین راحتی بازیکنی مثل کاظمیان هم در اوج بحران سرخپوشان داربی را از دست میدهد. کار را باید به کاردان سپرد و این درست همان خلأ بزرگی است که امروز روح پرسپولیس را میخراشد؛ از بازیکنی که ناسزاوارانه اینقدر دستمزد میگیرد و این لباس را میپوشد تا بالاتر از او، مربی ناکامی که ناتوانیاش را باور ندارد تا بالاتر از او مدیرعاملی که سالها طول میکشد فقط الفبای کار در ورزش را یاد بگیرد، تا بالاتر از او...!
3 - غیر از غم دوباره باختن به یک رقیب قدیمی، نقش و نگار اسکوربورد ورزشگاه آزادی در انتهای بازی دیشب آخرین گروه از آمال و آرزوهای هواداران پرسپولیس را هم به باد دادند. آنها که در طول دو فصل گذشته عادت کرده بودند حزن ناکامی در لیگ را با مرهم موفقیت در جام حذفی تسکین بدهند، حالا از همین موهبت هم محروم میمانند تا فصل جاری فوتبالی، به عبارتی در همین نقطه برایشان به پایان برسد. استقلالی که دیشب سه گل از آنها جلو افتاد، همان رقیب سرسختی است که در جدول ردهبندی، فاصلهای 13 امتیازی از آنان گرفته و این، یعنی آنکه راه بازگشت به لیگ هم مسدود است. از همه دوستنداشتنیتر، اعتراض بهانهجویانه لشکر شکست خورده پرسپولیس به برنامه جام حذفی است، آنجا که آنها ترجیح میدادند این بازی به بعد از تعطیلات نیمفصل و ترمیم نقاط ضعف تیمشان موکول شود، اما آیا میشود چنین توجیهی را پذیرفت؟ آیا فدراسیون فوتبال باید تقویم مسابقاتش را با کم و کاستیهای تیمهای مختلف تنظیم کند؟ و آیا پنجره زمستانی نقل و انتقالات، فرصتی برای تغییر «ساختار» یک تیم فوتبال است؟ واقعا این پرسپولیس به چند بازیکن برای سرپا شدن نیاز دارد؛ یک نفر، دو نفر، چند نفر؟ کسی میداند؟!
4 - دیر استعفا دادی آقای استیلی؛ زودتر از تو، هوادارانی استعفا دادند که اینبار حتی نتوانستند همان برتری سنتی خودشان در مسابقات پیامکی تلویزیونی را تکرار کنند یا جایگاههای همیشگیشان در استادیوم را به اشغال دربیاورند. شما با تماشای کدام «پرسپولیس» عاشق فوتبال شدید حمید خان؟ پرسپولیسی که در دوران کودکی و نوجوانی شما به زمین میرفت و قلبها را تسخیر میکرد، چه اندازه شبیه این تیمی بود که شما ساختید؟ چقدر نگونبختاند نسلی که قرار است با پرسپولیس امثال شما و مدیرانتان به فوتبال دل ببندند! منبع:www.perspolisnews.com
Design By : Pichak |